چشمانداز:
«خانۀ آ؛» به افقی چشم دوخته که در آن، تمام کودکان ایرانزمین بدون هرگونه تمایز و تبعیضی، دوران کودکیِ سرشار از شکوفایی و رهایی و شادی را تجربه کنند و این را جانمایۀ زندگی رضایتمندانۀ فردی و بنیانِ توسعۀ همهجانبۀ ملی میدانیم.
ما روایتگرِ تجربهها و نگرشهایی در تعلیم و تربیت هستیم که به فردیت و تنوع انسانها احترام میگذارد و شادی و رهاییِ انسان را در گروی شکوفاییِ درونِ او میداند و نه برتری نسبت به دیگران.
«خانۀ آ؛» جایی است برای همۀ کسانی که میخواهند به نخستین خانه برگردند و از نو شروع کنند؛ جایی برای گفتن و شنیدن و تغییرکردن. جایی برای کسانی که میدانند در جهانی با اینهمه تغییر مدام، مهمترین چیزی که باید یاد بگیریم این است که چگونه دانستههایمان را رها کنیم و از نو بیاموزیم. «خانۀ آ؛» خانۀ همۀ کسانی است که کودکی را میجویند؛ و کودکی یعنی مبتدیبودن، خالیبودن، جستجوگربودن، سوالداشتن و یادگیرندهبودن.
هر کاری که به پرسشهای بنیادین دامن بزند، گفتمانهای تازه بیافریند، ایدههای اثربخش را ترویج نماید، بسترهای گفتوگویی ایجاد کند، و خلاصه، دریچهای بگشاید به تغییرِ امر رایج در عرصۀ تربیت، در «خانۀ آ؛» میگنجد تا آرامآرام یکدیگر را پیدا کنیم، دغدغههایمان را نجوا کنیم، همشنوی و دیالوگ را تمرین کنیم، به همدلی برسیم، و آن گاه همراهِ هم شویم و همت کنیم برای یک تغییر بنیادین.
در این مسیر، دشوارترین گام، تغییر بنیادین نگرشهایی است که به کودکی و تعلیم و تربیت داریم. نخست باید به شکل وجودی درک کنیم و بپذیریم که نیاز مبرم به تحولی عمیق در نگاه تربیتی ما وجود دارد. باید به پرسشهای بنیادین درباره درستی و کارآمدیِ روشهای تربیتی موجود دامن بزنیم تا افقهای تازه پیش چشمانمان گشوده شود و به بازخوانی نگرشهای کهنهای بپردازیم که بر کل زندگیِ کودکان و سرنوشتِ اجتماعیِ همگیمان سایه انداخته است.
ما نیازمندِ سبکی از تربیت هستیم که رهاییبخش باشد و نقشِ کودکان را به رسمیت بشناسد. بچهها در مجموع اسیرِ ایدههای تربیتیِ جورواجورِ ما -چه سنتی و چه مدرن- هستند. ما در صدد کشف و ترویج رویکردهایی هستیم که با حقوق و آزادیهای اساسی کودک سازگار باشد و حق او را در آفرینش زندگی خودش به رسمیت بشناسد. در پیِ سبکی برای تعلیم و تربیت هستیم که با زندگی، بازی، رهایی و شکوفایی سازگار باشد و اینچنین اسیر تعریفهای استاندارد برای موفقیت نباشد و بهجای اینکه مرزگذار و تنوعستیز باشد، کاملا معمولی باشد تا آموزش در خدمتِ زندگی باشد، نه هدفِ آن.
در این راه دشوار، باید برای کنشهای مشترک همراه شویم؛ یعنی بستری ایجاد کنیم برای گفتوگو و همافزایی آگاهیها و تجربهها برای استخراج دانش جدید و خلق یک جهان تازۀ گفتمانی که در کنارِ همۀ فایدههایش، به افزایش مطالبهگریِ خانوادهها از نظام آموزش برای تغییر به سمتِ روشهای انسانی در تعلیم و تربیت میانجامد.
ما یک گروه فکری هستیم که میکوشیم از راهی کمتررفته شده سخن بگوییم. کارِ ما توصیه و نصیحت به قصدِ تحمیلِ یک فکر به مخاطب نیست. کارِ ما نوعی رونمایی است از آنچه که همه میدانیم چون با گوشت و پوست خود در جریان تعلیم و تربیت حس کرده ایم ولی توانِ بازنگری در آن را نداشتهایم؛ تا دانستههای پنهان خودمان را کشف کنیم و شجاعت تن دادن به آنها را پیدا کنیم.