کودکان از طریق بازیکردن است که تعامل با آدمها و دنیای بیرون را میآموزند. تحقیقات زیادی نیز تأثیر بازیکردن بچهها با مادرانشان را بررسی کردهاند، اما تأثیر بازیهای پرسروصدای پدران با بچههای خردسال کمتر مورد توجه بوده است. نتایج یک تحقیق جدید در دانشگاه کمبریج نشان میدهد بازیهای پدران با کودکان زیر سه سالشان، نهتنها با نوع بازی مادرها متفاوت است، که آثار متفاوتی هم روی آیندۀ این بچهها میگذارد. این مقاله توسط حمیدرضا کیانی ترجمه شده و در ترجمان منتشر شده است.
پژوهشی که در دانشکدۀ آموزشوپرورش دانشگاه کمبریج با همکاری بنیاد الایجیاُ انجام شد، شواهد پراکندهای از ۴۰ سال گذشته گردآورد تا درک بیشتری دربارۀ نحوۀ بازیکردن پدران با فرزندانشان در سنین بسیار کم (۰ تا ۳ سالگی) فراهم کند. محققان میخواستند دریابند که آیا بازیهای پدر-کودک با نحوۀ بازیکردن کودکان با مادرانشان متفاوت است یا نه و اثر این تفاوت بر رشد کودک چقدر است.
گرچه بهطورکلی مشابهتهای فراوانی بین پدران و مادران وجود دارد، یافتهها نشان میدهد پدران، حتی با کوچکترین فرزندانشان، بیشتر بازیهای فیزیکی میکنند و فعالیتهایی مانند قلقلکدادن، دنبال هم کردن و سوار کردن بچهها بر پشت خود را انتخاب میکنند.
ظاهراً این بازیها به کودکان کمک میکند تا احساساتشان را مهار کنند. همچنین بعدها هنگامیکه به محیطهایی وارد شوند که در چنین مهارتهایی اهمیت دارند -بهخصوص مدرسه- بازیها میتواند نظمبخشی به رفتارشان را بهبود بخشد.
آنها دریافتند به طور متوسط، اکثر پدرها هرروز با فرزندشان بازی میکنند. بازی پدر-کودک حتی با کوچکترین فرزندان، در مجموع، بیشتر فیزیکی است. در مورد نوزادان، معنای سادۀ آن بغلکردن یا کمک به آنهاست برای بلندکردنِ آرام دستها یا پاها، یا بهکاربردنِ نیرویشان. در مورد کودکان نوپا، پدران معمولاً بازیهای شلوغ و پرجستوخیزی مثل دنبالبازی را انتخاب میکنند.
تقریباً در همه مطالعات انجامشده، همبستگی قدرتمندی بین بازیکردن پدر با کودک و توانایی بعدی کودک در مهار احساساتش وجود داشت. کودکانی که موقع بازیکردن با پدرانشان بیشتر لذت برده بودند، کمتر احتمال داشت که بیشفعال شوند یا مشکلات رفتاری و عاطفی داشته باشند. همچنین این کودکان در مهار پرخاشگری بهتر ظاهر میشدند و در مدرسه وقتی اختلافنظری پیش میآمد کمتر متمایل به رفتار خشونتآمیز بودند.
دلیل این موضوع ممکن است این باشد که بازیهای فیزیکی، به طور خاص، برای پرورش این مهارتها مناسب است و پدران هم این نوع بازیها را ترجیح میدهند.
رامچاندانی میگوید: «بازی فیزیکی موقعیتهای مفرح و هیجانانگیزی ایجاد میکند که کودکان باید در آن موقعیتها خود را مهار کرده و نظم ببخشند. بایستی یاد بگیرید وقتی اوضاع به هم ریخته است -مثلاً وقتی پدرتان پایش را روی انگشت پایتان گذاشته و شما احساس عصبانیت میکنید!- نیرویتان را مهار کنید».
«این موقعیتها محیط امنی هستند که بچهها در آن میتوانند چگونه واکنشدادن را تمرین کنند. اگر آنها غلط واکنش نشان دهند، به آنها تذکر داده خواهد شد ولی دنیا که به آخر نمیرسد، و دفعۀ بعدی یادشان میماند که طور متفاوتی رفتار کنند».
همچنین مطالعات انجامشده شواهدی یافت مبنی بر این که بازیکردن پدر-کودک تدریجاً در طول سالهای ابتدایی کودکی افزایش یافته، سپس در طول دوران میانۀ کودکی (سنین ۶ تا ۱۲ سالگی) کاهش مییابد. این امر باز ممکن است به این دلیل باشد که بازی فیزیکی، به طور خاص، برای کمک به کودکان خردسالتر اهمیت دارد، تا وقتی که خودشان شروع میکنند به کاوش در جهان فراتر از خانه، به خصوص مدرسه، و به چالشهایی که با آن روبرو میشوند فائق میآیند.
علیرغم فواید بازی کودک-پدر، محققان تأکید میکنند کودکانی که فقط با مادرشان زندگی میکنند، لزوماً موقعیت نابرابری ندارند.
رامچاندانی اضافه میکرد: «یکی از چیزهایی که تحقیقات ما بارها و بارها به آن اشاره کرده، لزوم تنوع در انواع بازیهایی است که کودکان اجازه دارند انجام دهند و البته مادران نیز به هماناندازۀ پدران، میتوانند با کودکان خردسالشان بازیهای فیزیکی انجام دهند. والدین مختلف ممکن است هنگام بازی با فرزندان تمایلات متفاوتی داشته باشند، اما بخشی از معنای پدر و مادر بودن یعنی خارجشدن از منطقۀ راحتی خودتان. اگر روشهای مختلفی برای بازی و تعامل با کودکان در پیش بگیرید، احتمالاً بیشترین فایده را خواهند برد».