«آ»
یک دعوت است
دعوتی برای خلق جهانی تازه در مواجهه با کودک و کودکانگی؛ و این جهانِ تازه را یک نفر، یک گروه یا یک ایده نمیتواند به تنهایی بیافریند. به همین جهت، هر کاری که به پرسشهای بنیادین دامن بزند، گفتمانهای تازه بیافریند، ایدههای اثربخش را ترویج نماید، بسترهای گفتوگویی ایجاد کند، و دریچهای بگشاید به تغییرِ امر رایج در عرصۀ تربیت، در چارچوبِ مدرسه «آ» میگنجد تا آرامآرام یکدیگر را پیدا کنیم، دغدغههایمان را نجوا کنیم، همشنوی و دیالوگ را تمرین کنیم، به همدلی برسیم، و آن گاه همراهِ هم شویم و همت کنیم برای یک تغییر بنیادین.

«آ»
یک نشانه است
شبیه یک علامت که هرجا میبینیمش یادِ این بیفتیم که باید از نو شروع کنیم؛ شبیهِ یک اطلاعیه است به همۀ اهالی حوزۀ تعلیم و تربیت که: «آی آدمها! آغازی از نو نیاز است».

«آ»
یک بهانه است
مدرسه «آ» جایی برای یادگیری است و برای همین نام «مدرسه» به خود گرفته. «آ» مدرسهای برای تربیت کودکان نیست؛ بلکه پرداختن به کودکی در مدرسۀ «آ» بهانهای است برای کشف دوبارۀ کودکانگی و آغازیدن دوبارۀ زندگی. کودکانگی یعنی مبتدیبودن، خالیبودن، جستجوگربودن، سوالداشتن و یادگیرندهبودن...

رویدادها
نشست کتاب «فراتر از مرزهای آموزشی»
نشست «باز باران…»
درنگی در ایدهها
معجزۀ «معمولی»بودن
تولد هر کودک به ما نهیب میزند که این «بستۀ هوشمند فناوری زیستی» در هستی، چیزی نیست که ما به سبب چندین و چند سال تجربۀ زیستن و چند کلاس سواد و اعتماد به ارزشهایی که خودمان هم نمیدانیم از کجا بسان کهنالگو در ذهنمان رسوب کرده و همچنین به تَبَعِ مجموعهای از سنتها که تحت فشار جامعه و خانوادهای واپسگراتر از خودمان به آن خو گرفتهایم، بتوانیم آن کودک را هدایت و تربیت کنیم. باید کودکیها را دریابیم و برای نجات کودکی در جامعۀ ایران باید کاری کنیم.

سفر به «فراتر از مرزهای آموزشی»
بخشی از مقدمه دکتر بدرالزمان پزشکزاد بر ترجمه این کتاب:
در این کتاب با روایتهایی واقعی و جذاب از مدارسی آشنا میشوید که میکوشند دانشآموزان را به سمت یادگیری مهارتهایی مانند حل مسئله توام با آرامش، کارِ گروهی، انعطافپذیری، ریسکپذیری، پشتکار و پایداری سوق دهند و سعی دارند از این طریق دانشآموزان را نسبت به یافتن راهکارهایی برای حل مسائل پیچیدۀ دنیای واقعی توانمند کنند.
یادداشتها
نشست کتاب «فراتر از مرزهای آموزشی»
نشست «باز باران…»
آیا علم چیزی جز یک بازی کودکانه است؟
اکثراً فکر میکنیم اگر بچههایمان بخواهند دانشمند شوند، باید ابتدا مدرسه و دانشگاه را تمام کنند و سپس، در آزمایشگاههای پیچیده با روشهایی سخت و بغرنج، نظریۀ علمی تولید کنند. اما واقعیت این است که ما بعد از سپریکردن سالهای طولانی تازه میرسیم به جایی که همان اول بودهایم: دوران کودکی. روانشناسان میگویند الگویی که کودکان در بازی و کنجکاویهایشان به کار میگیرند همان روشی است که دانشمندان بزرگ با آن به اکتشافات علمی میرسند. این مقاله به قلم هنری کاولز و به ترجمۀ علی برزگر در ترجمان منتشر شده است.
بازیکردن پدرها با بچههایشان چه تأثیری بر آیندۀ کودک دارد؟
کودکینکردن
کمتر، بیشتر است
جایزهای برای اولنشدن
دزدیدن رویاها را متوقف کنید
برای تربیت بچهها، تنبیه و تشویق زیادی ممنوع
دور و برمان پر است از پدر و مادرهایی که با سادهترین شیرینکاری فرزندشان به وجد میآیند و انواع تشویق و تحسین را نثارش میکنند و با اولین بدقلقی برآشفته میشوند و سر فرزندشان داد میزنند. اما تربیت فرزند همیشه اینطور نبوده و همهجا هم اینطور نیست. مایکلین دوکلف در کتاب جدیدش، با مطالعۀ تاریخ فرزندپروری و سفر به سه قاره با دختر سهسالهاش، پیشنهاداتی برای اصلاح شیوۀ تربیت فرزندانمان دارد. او جایی در کتاب تازۀ خود به والدین توصیه میکند بیشترِ اسباببازیهایی را که برای بچههایشان خریدهاند دور بیندازند. این توصیه خیلی افراطی است، اما دوکلف طوری بیانش میکند که به نظرمان کاملاً منطقی میآید «بچهها بدون این چیزها دویستهزار سال را سرکردهاند».

به آغاز بازمیگردم. به سه سالگی بازمیگردم. کودکان سه ساله را دوست میدارم. آنان را به چشم ماجراجویان آخرالزمان میبینم. بر این زمین چیزی جز کودکی وجود ندارد...
-کریستیان بوبن